loading...
گــوگــولــی
امیر حسین حبیبی بازدید : 133 دوشنبه 01 شهریور 1389 نظرات (0)

فیلم هندی


این هم یک شعر طنز دیگه که مصداقش در دنیای واقعیت زیاده

یکیش خودمHello

حالا این شعرو بخونین تا بفهمین قضیه چی بوده  که رضا اینو سروده

 

دوش آن دوست من "رضا سی دی"

آمد ، آورد یکی " دی وی دی"

 

فیلم هندی پر از آن کرده به زور

تا سحر گرم تماشا و سرور

 

صبح آنروز که میرفتم من

پی  متراژ  خیابان  وطن             

 

در یکی کوچه بدیدم مردی

کیف از دخترکی زد ، جلدی

 

یاد آن فیلم بیفتادم من

که چه میکرد "باچان" با دشمن 

 

خر و جوگیر و ز "فردین بازی"

سر راهش شده بودم قاضی

 

سر آن کیف گلاویز شدم

صحنه اکشن یک فیلم شدم

 

آخر از او دوتا چاقو خوردم

گرچه از دست و ز بازو خوردم

 

دزد بی معرفت آخر بگریخت

رشته الفت ما را بگسیخت

 

دخترک چون که بیامد طرفم

به خیالم که طرف شد تو کفم

 

 

چون دوان آمد و بر من برسید

سر فحش از لب و لوچش بکشید 

 

به من او گفت نداری عرضه

مثل یک دختر بی جربزه

 

تن زخمی و دلی بشکسته

شدم از زندگی کردن خسته

 

در دوسالی که جومنگ میدیدم

دیگه جوگیر نشدم ، ترسیدم

 

با جومنگ بازی و فردین بودن

کس نگوید که تویی در دل من

 

من هم آموختم از این نامردم

فکر خود باش نه کیف مردم

 

بله دیگه "از ماست که بر ماست" یا به قول شاعر گفتنی "خودم کردم که لعنت بر خودم باد"

اگه همچین موقعیتی دوباره برام پیش بیاد با  آقا دزده شریک میشم و به شرط 50-50 میزارم فرار کنه یعنی با هم جیم می شیم

راستی شما اگه جای من بودین چککار میکردین؟

اینم یکی از فیلم هایی که دیشب دیدم

امیر حسین حبیبی بازدید : 136 یکشنبه 31 مرداد 1389 نظرات (2)


 

 عضویت = دریافت شارژ ده هزار تومانی      

                         

با سلام و خسته نباشید به اطلاع ایرانیان عزیز می رسانیم وبلاگ گوگولی در زمینه جوک ، اس ام اس ، شعر طنز ، جملات طنز ، تصاویر طنز ،   برای تکمیل واحد نویسنده خود به تعدادی نویسنده جهت کمک در بروز رسانی این وبلاگ دارد .

            

مژده قابل توجه این است که نویسندگانی که بیشتر از نویسندگان دیگر مطلب در داخل وبلاگ بگذارند. به قید قرعه کشی هر دو ما برنده یک شارژ پنج تا ده هزار تومانی ایرانسل یا همراه اول  می شوند.

در صورت درخواست شناسه ورود به آدرس : SOFT_MODERN در مسنجر ال فور ای و یا به Soft.moern   آیدی یاهو مشخصات زیر را ارسال کنید.

·         نام و نام خانوادگی ، شناسه ورود ، کلمه عبور، پست الکترونیک

قوانین مهم عضویت:

·         مطالب ارسالی حتما باید دارای عنوان و موضوع و کلمات کلیدی باشد.

·         حتماً مطالب را باید به موضوع خاصی موبوط کنید. و خارج از موضوعات وبلاگ مطلبی ارسال نکنید.

·         در صورتی که مطلب شما دارای تصویر می باشد، نباید روی تصویر آدرسی از ساید کپی شده باشد .

·         در صورتی که مطلبی را از وبسایتی کپی می کنید، منبع آن را بنویسید.

·         مطالب نباید جوری باشد که باعث مسدود شدن وبلاگ شود.

در صورتی که موارد فوق را قبول دارید، مشخصات خود را به آیدی فوق ارسال کنید.

توجه آیدی فوق در صورت آنلاین بودن مدیر طی 1 تا پنج دقیقه فعال می شود.

راهنمای ورود به وبسایت :

·         ابتدا به آدرس روبرو بروید : www.rozblog.com/glogin.php

·         و به شکل زیر مشخصات خود را وارد کنید:

·         در قسمت وبلاگ نام gogoli  را تایپ کنید ، و در قسمت نام کاربری و رمز عبور مشخصاتی که برای شما ارسال کردیم را وارد کنید.

در صورت داشتن سوالی با دو ایدی زیر با ما در ارتباط باشید:

·         Soft.modern   آیدی یاهو

·         Soft_modern   آیدی ال فور آی مسنجر


 

امیر حسین حبیبی بازدید : 165 یکشنبه 31 مرداد 1389 نظرات (0)
جوات یعنی ...

جوات یعنی که خاکی بودن و شیک

مرام  و  معرفت حدّ المپیک 

 

جوات یعنی دلی بی شیله پیله

دروغ پَر ، ساده بودن ، عشق همینه

 

جوات یعنی با پیکان گوجه ای مون

بریم دشت و بخونیم از دل و جون

 

جوات یعنی براوو  روندن  و  فَر

بگیری گازشو تا حد آخر       

 

جوات یعنی  که پشت RD با عشق

زدی  405  تا  نکنی  دق

  

جوات یعنی  که عِرق ملی دارم

به ورزشگاه میرم ، شیپور میارم

 

جوات یعنی که تو بعد از عروسی

بری پیش امام زاده  پابوسی

 

جوات یعنی تولد ، مرگ ، یک  بار

یه بار هم دل  میشه عاشق نه صد بار

 

جوات یعنی  با یک ضبط هزار وات

میری کوه و نوار ِ داریوشم بات

 

 

جوات یعنی کلاهِ کاپیتانی

نه بازوبند و مچبند و تبانی

 

جوات یعنی که جیبات پر ز خالی

با  اون جیبای خالی پُز عالی

 

جوات یعنی شبا یا تو زمستون

یه عینک دودی مَشت رو چشامون

 

جوات یعنی  وفاداری نبینی  

ولی باز میگی از عشق قدیمی

 

جوات یعنی یه ترمو درس نخونی

شبِ امتحانو بیدار بمونی

 

جوات یعنی تی شرت با عکس داریوش

پر از حس ِ وجود  و  عشق خاموش

 

جوات یعنی که ما اخراجی هستیم

مجید سوزوکی و بایرامی هستیم

 

جوات یعنی کلاسو بیخیال داش

یه سیخ قلوه ، جگیر ، مهمون ما باش

 

 این هم یه ماشین عروس که خیلی جواته:

 لطفا قانون کپی یادتون نره+نظر

امیر حسین حبیبی بازدید : 198 یکشنبه 31 مرداد 1389 نظرات (0)

شما به چی فکر می کنید؟

وقتی به چهره آدما نگاه میکنید ، می بینید که دارن به چیزی فکر میکنند(به اصطلاح دغدغه فکری دارن) . در واقع یک اس ام اس با این محتوا به دستم رسید و تصمیم گرفتم اونو به صورت شعر در بیارم:

دغدغه فکری دخترا:

چهار،پنج تا عروسی پیش رومه

چهار،پنج دست لباس کمتر حرومه

 

ساناز روز تولد بنز میدن بش

به ما میدن یه لبتاب بی ارزش

 

"عروسک جونِ" من خوابش نبرده

لالایی هم بلد نیستم یه خرده

 

جوش زده صورتم که بود مثل ماه

دیگه نمی تونم برم دانشگاه

 

نگار دستبند خریده من ندارم

خدایا من چه بدبخت و بیچارم!!!

 

دغدغه فکری پسرا:

نه خونه دارم و نه ماشین و پول

بیکاری هم شده واسه ماها غول

 

تا یک ترم دیگه دَرسا تمومه

که بعدش خدمت سربازیمونه

 

2سال از عمرمو خدمت بقاپون

که بعد بیکار بگردم تو خیابون

 

میرم خواستگاری ، بم زن نمیدن

میگن پول داری یا نه؟پول ندیدن

 

در این دنیای پوچ و فانی و پست

خدایا من چه بدبختم ، چه بدبخت!!!

 

>>>شاید به همین علته که آمار سکته ها تو مردا بیشتر از زن هاست<<<

اینطور نیست؟

 

امیر حسین حبیبی بازدید : 142 یکشنبه 31 مرداد 1389 نظرات (0)

روحش شاد و یادش گرامی باد

درسته که یه کم قدیمی شده ولی حیفم اومد که راجع بهش چیزی نگم . خدایی هر چیزی واسه اولین بار یه سختی هایی داره و به نظر من همینکه تونستیم اولین قدم رو در این زمینه برداریم ، جای خوشحالی داره . اینکه ماهواره امید رو با ایستگاه فضایی مقایسه کنیم و فقط بخندیم کار درستی نیست (اما خدایی خنده داره) .

خلاصه دست دانشمندای هوافضای کشور درد نکنه که هم به  پیشرفت فضایی کشور کمک میکنن و هم به نشوندن خنده رو لب مردم

 

مرا  آمد  ز  او دیشب  پیامی

چو تفسیرش نمودم شد کلامی

 

به سیگنالش غمی جانسوز دیدم

دلی  آکنده  از  افسوس   دیدم

 

دلش  از  ملت  ایران  گرفته

زبهر آن همه جک ها  که گفته

 

بگفتا از چه گشتم سوژه خنده

گناهی  دیده اید  آیا  ز بنده

 

من اینجایم شما را چون سفیری

سفیری هستم اینجا  در اسیری

 

دگر  از  سوختم  چیزی  نمانده

یه لیتر از کارت سوختم باقی مانده

 

هزاران فرسخی دور از مدارم 

که خود را بر  خدایم  میسپارم

 

عزیزان  در  فضا  گشتم  معلق

به هر سو می روم در حال ملّق

 

مرا گفت از ونوس و ماه و زهره

ز خورشید و ز ناهید و ستاره

 

که چون نامش امید است و جوان است

ز آن  ترشیده ها  بسیار  دام  است

 

بگفتا مهر خورشید  از همه بیش

ولی آغوش او مرگ است و تشویش

 

خودش  دلداده بر ماه است و مجنون

ولی  گفتا  ندارد   گنج   قارون

 

ز او میخواست ، ماهِ  ورپریده

که مهرش را کند گنجی ندیده

 

خلاصه گفتمش گر عاقل هستی

ز عشقت کن گذر در عین مستی

 

تورا مأموریت چیزی  دگر بود

نه ولگردی هدف از این سفر بود

 

اگر خواهی چنین بی بند و باری

به سوی  این  کره  باید  بیایی

 

در اینجا نرخ بیکاری زیاد است

پر از بحران مالی  و فساد است

 

دگر  لیلی  غم  مجنون   ندارد

هزاری ده ، تو را دل می سپارد

 

خدا  را  برده اند  از  یاد ، اینجا

خدایت   آنکه  پر  باشد  ز  جیبا

 

تورم  میزند  بالای 25(بیس پنج)

گرانی می دهد جیب  تورا  رنج

 

که چون روز دهم  آید  ز ماهی

حقوقت ته کشد ، رو  کن  گدایی 

 

به هرجا میروی جنگ است و دعوا

فقط   بر  سر   یک   شیشه   مربا

 

چو اینها را شنید ، او گشت خاموش

غم عشقش  به  آنی شد فراموش

 

دودستی کار خود چسبید و گفتا

سخن هایم نمی ارزد  به مفتا

 

غلط کردم رضا ، حرفت شنفتم

خدایا  توبه  از هر آنچه  گفتم

 

و این شد که ماهواره امید ، فقط با یک لیتر از سهمیه باقی مانده خود 3 ماه دوام آورد و سرانجام که مأوریتش تمام شد ، خود را با شدت تمام به ناحیه ای از امریکای جنوبی کوباند تا  امکان احیایی برای او وجود نداشته باشد(بس که از زندگی در این روزگار ترسوندمش)

قانون کپی یادتون نره+نظر

امیر حسین حبیبی بازدید : 145 یکشنبه 31 مرداد 1389 نظرات (0)

لیگ برخرتر

لیگ برتر شروع  شد و  دوباره باید کلی حرص و جوش بخوریم  که آیا پنالتی؟ آیا اخراج؟ آیا 90؟ آیا جادوگر؟ آیا فیروز کریمی؟ آیا سرخآبی؟ آیا بی برنامگی؟ آیا حاشیه؟ و .......

خلاصه با برنامه 90 میشه به همه این مسائل پرداخت .و اینکه سال گذشته که خبر تعطیلی برنامه 90 رو شنیدم واقعا شکه شدم . اگه کسی علتشو میدونه به من بگه :آیا انتقاد ناپذیری مسئولین ورزش؟ آیا علی آبادی؟ آیا کم ظرفیت بودن بعضی ها؟ آیا فدراسیون فوتبال؟ و ....

خلاصه به مناسبت شروع لیگ یه شعر طنز دیگه نوشتم که به همه هوارادان فوتبال تقدیم میکنم:

 

با استارتی که داره لیگ برتر

مریضی های قلبی میشه بیشتر

 

فشار خون میره بالا  و  پایین

یکی خندونه و اون یکی غمگین

 

90 میره رو آنتن ها  دوباره

شروع جیغ و فریادی که داره

 

دوباره گفتن از غمهای فوتبال

کمی هم گفتن از دردای فوتسال

 


به روی داوری ها زوم کردن

یه  چندتایی شونو معروف کردن

 

دوباره عکسای ارسالی از ما

یه تصویر از یه گله تو چمن ها

 

که با کودی که میباره ز گله

چمن میشه المپیکی و حله

 

دوباره مچگیری از نوع عادل

زیادی تیزه و باهوش و بادل

    

دوباره قطبی و شیرای جنگل

ببخشید ، شیر بی دندون تنبل

 

دوباره گفتن از جام جهانی

نرفتیم ، با یه تیم کهکشانی

 

دوباره با پیامک یار میشیم

نظرسنجی هارو همراه میشیم

 

دوباره گیسکِشون واسه پنالتی

رو بودن یا نبودن داره شاکی

 

3-4 هفته  هنوز نگذشته از لیگ

مربی های اخراجی  توی دیگ

 

دوباره   بازیا  تعلیق  میشن

با بی برنامگی درگیر میشن

 

دوباره صندلی های بیچاره

میشن قربانی باخت دوباره

 

90 می پیچه با اخبار و جنجال

میگه از سوژه های روز فوتبال


اینم عاقبت اجرای برنامه نود واسه بانوان....

امیر حسین حبیبی بازدید : 151 یکشنبه 31 مرداد 1389 نظرات (0)

شنیدی که میگن

زن مثل ویروس میمونه که وارد زندگیت میشه و  جیبتو اسکن میکنه لبخندتو محو می کنه و مختو ادیت می کنه و برنامه هاتو دانلود می کنه و آخرش هنگ می کنی و ...

اینم یه سند تصویری

زن چو ویروس است و کارش همچو او  

در جهان بدتر ز او ویروس کو

 

آنفولانزا را بگیر از نوع A(اِی)

 زن مگیر اما که میریزی ز پی

 

بایدت دوری ز این ویروس ، مرد 

پیشگیری بهتر از درمان درد

 

دیگر آرامش نداری لحظه ای

گر که با او تا ابد پیوسته ای

 

چون که همدم گرددت در زندگی

جیبت اسکن کرده با دیوانگی

 

ریشه خواهد زد درون سیستمت

می دهد هر روز و شب زجر و غمت 

 

گر که لبخندت به یک آن نیست شد

دان که از فایل غمش تکثیر شد

 

هرچه داری بر سرت موی سیاه

او دلیتش کرده تا پایان ماه

 

گر که کاری میکنی بی اختیار

چو مخت گشته ادیت از دست یار

 

آخر آری ، هنگ کردن کار توست

نصب ویندوزی دگر فرجام توست

 

نصب ویستا را اگر بیگانه ای

کیس بر دوشت که جویی چاره ای

 

بهترین ویروسیاب اندر زمین

کی بود یارای ویروسی چنین 

 

باید آن ویروس را دردی دهی

با سیاست های خود مرگی دهی

 

فوق فوقش سیستمت را آب کن

رو کافی نت عمر خود را حال کن  

 

کس نبیند خوبی از ویروس ها

آن هم از نوعی که هست این روزها 

 

اندر این ورژن وفا هم نیست ، نیست

مثل لیلی نزد مجنون کیست ، کیست (اینم یه مصرع عشقولونه)

 

پس اگر زن خواهی  و پولت نیاز

حق بده گویم شده گوشت دراز

 

امیر حسین حبیبی بازدید : 141 یکشنبه 31 مرداد 1389 نظرات (0)

هدفمند کردن یارانه ها

 

تمام دولت های دنیا دارن به ملت یارانه میدن

خدمات هم میدن

در خیلی از کشورها علاوه بر خدمات حقوق ماهیانه هم برای  شهروندان در نظر میگیرن

اگه دولت بخواد که خدمات رو به بهانه ماهی 40 یا 50 تومن حذف کنه که فاتحمون خوندست

نباید یارانه دهک های پایین جامعه حذف بشه

مگه ما چه گناهی کردیم که بیشتر یارانه داره توسط سرمایه دارها استفاده میشه

اصلا چرا باید یارانه آرد حذف بشه؟

غیر از اینه که دهک های پایین بیشترین مصرف نان  رو دارند؟

اگه من اینجا حرفی میزنم یا دوخط شعری میگم از روی دلسوزیه نه مخالفت با دولت یا اهداف والاشون

این هم سهم من از صدای شما

 

بنازم دولت و آن ادعایش

هدفمند کردن یارانه هایش

 

بنازم مجلس و تصویب طرحش

که آخر هم شد او تسلیم طرحش

 

بنازم من بر این جراحی سخت

که خواهد مرد بیمارش بر این تخت

 

چه گویم از تحول های مادی

تحول های پوچ اقتصادی

 

اگر یارانه گردد حذف ، اخطار!

که قیمت ها شود آزاد از این کار

 

مخوانیدش دگر طرحی هدفمند

بفرمایید یک طرح حَذَفمند

 

تحول میشود آن هم  جهانی

جهانی گشتن از نوع گرانی

 

که قیمت همچو لندن گشته بیدار

ولی ظاهر شبیه عصر قاجار

 

همان دهکوره دیروز هستیم

که دل بر برج میلادش ببستیم

 

جهانی میشویم از این تحول

ولی بسیار میخواهد تحمل

 

تحمل کی توان با جیب خالی

فقط با ماهی پنجاه تا هزاری

 

که پول یک پفک هم نیست این پول

ماهی پانصد هزاری هست مقبول

 

از این پس قبض برقت را که دیدی

و چار- پنج متری از جایت پریدی

 

و یا با قبض گاز و آب جاری

اگر شد ابر چشمانت بهاری

 

خودت را کنترل کن جان  مادر

که  سهمت سکته خواهد شد در آخر

 

ماهی  پنجاه تومن گردد تو را کوفت

امان از این انرژی ها و این سوخت

 

رعایت گر کنی الگوی مصرف

توانی ساخت با طرحی  مزخرف

 

نه با ماشین بی بنزین سفر کن

نه جز با خط یازده جاده سرکن

 

هواپیمارو   کلاً   بیخیال   باش

به فکر پولِ "دفن" و "هفت" و "سال"باش

 

دگر گوشی مزن بر شارژ ، هر روز

دگر TV خود را هم میفروز

 

ازاین پس دیدن کارتون حرام است

عمو پورنگ و سوباسا تمام است

 

از این پس پای فوتبال ها نشینید

بی بی سی پرشین را هم نبینید

 

اگر مردی ز شرجی  یا ز گرما

plz یک پنکه را روشن بفرما

 

اتو هم مصرفش چون برق و باد است

چروک جامه ها زین پس زیاد است

 

اگر یخ بسته ای از برف و بوران

بخاری را مکن هرگز  فروزان

 

بسان سرخپوست امریکایی

بیافروز آتشِ بی انتهایی

 

غذای پختنی ممنوع گردد

که گاز مصرفی محدود گردد

 

از این پس دوش گرفتن ماهی یکبار

جهان پر میشود از بوی مردار

 

شنیدم سوبسید آرد هم تمام شد

و نان همسنگ مرغ و زعفران شد

 

و بنزین میشود نرخ جهانی

بده مرگی خدایا زین گرانی

 

تورم میکشد از 100 به بالا

بنارم من بر این اهداف والا

 

ز همسایه نبینی مهربانی

اگر از او  بخواهی قرص نانی

 

 و صدها مشکل دیگر به راه است

مگو بدبینم و دیدم  سیاه است

 

خلاصه خیر از این دنیا نبینی

مگر با شیوه چادرنشینی

 

بباید رحلت از این شهر سوری

برو گوگوریو ، گوگوری مگوری

 

جومونگ باش مگو تنها شعاری

مگو از وعده های پوچ و خالی


 

در آنجا امپراطوری بنا کن

از این سردرگمی خود را رها کن

 

و آنجا دولتی نو دست و پا کن

و مردم را ز نفتش اغنیا کن

 

عدالت کن بر این مردم از آن نفت

که پولش هرکجا جز جیب ما رفت

 

به قصد ماهی پنجاه تا هزاری

مگو یارانه میگردد فراری

 

مگو شعرم سیاسی هست و بودار

که سایتم میشود فیلتر از این کار

 

مگو من موج سبزم یا سیاسی

که جانم دوست میدارم اساسی

 

فقط نقدی من از این طرح کردم

و درد  مردمان را شرح کردم

 

خدایا عاقبت را خیر گردان

از این طرح سراسر نقص و بحران

 

که اجرا میشود با سرعت نور

کمی آهسته تر  آقای جمهور

 

خدایا نفت را دادی تو ارزان

ولی خیری ندیدم هرگز از آن

 

نشد سهمم بجر فقر و نداری

که از این نفت دارم یادگاری

 

دوستان خواهشاً برداشت سیاسی نکنید که واسم بد میشه

برداشت های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و ... بفرمایید

 البته اگه زحمتتون نمیشه

چقد طرفدار دارم

هرکی نظر نده شعرم کوفتش بشه

امیر حسین حبیبی بازدید : 122 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (0)

پارازیت با زور مضاعف!

خیلی وقته دیگه بارون نزده

رنگ عشق به این بیابون نزده... (با آهنگ ترانه ی قمیشی بخونید که قشنگتر شه)

ببخشید اشتباه شد...

خیلی وقته دیگه تصویر نداریم

روی هاتبرد بی بی سی رو نداریم

خیلی وقته که کسی خر نشده

واسه  یک، دو، سه،دلش تنگ نشده

خلاصه ، نمیدونم چی شده که یه مدت هی پارازیت میفرستن واسه ما که نتونیم به قول خودشون کانالای غربی رو ببینم و خدایی ناکرده غرب زده بشیم

راستی غرب زده یعنی چی؟ یعنی ما رو میزنن؟ حالا چطوری میزنن؟با مشت و لگد میزنن یا با تانک؟چی جونِ داااااااااااااااااش؟نفسکشششششششششششششششششششششششششششششش

ببخشید جووگیر شدم

راستی این آقایون که 24ساعته پارازیت میفرستن روی دیشِ مردم به نظرتون چی فکر میکنن؟:

1-ما عقل نداریم که خودمون بفهمیم چی خوبه و چی بد؟توی سخنرانیاشون که اولش میگن "ملت آگاه وشریف..." و از این جور حرفا

2-خودشون که 24 ساعت به همه ی کانالای دنیا دسترسی دارن . به نظر شما با ما حسودیشون میشه که با یه رسیور و دیش بتونیم به بخشِ کوچیکی از دنیا دسترسی داشته باشیم؟

3- صرفاً میخوان حال ما رو بگیرن؟ اگه حال گیریه منم هستم ، منم حالشونو میگیرم جونِ دااااااااااااااش

4-فکر ملت رو از خیلی بدبختیا که سرشون میاد ببرن به سمت پشت بوم ها و اینکه تمام فکرشون صرف مبارزه با پارازیت بشه؟

5-میخوان با عواضی که این پارازیت ها داره مخصوصاً برای بچه ها و زنای باردار زودتر نسلمون رو منقرض کنن تا امام زمان دلش بسوزه و زودتر ظهور کنه؟

6-...دیگه حوصله ندارم خودتون توی قسمت نظرات بگین که چه دلیلِ دیگه ای میتونه داشته باشه؟

 

با این وضعیت باید دیشا رو جمع کنیم.راستی یه جوارایی اشتغالزایی میشه.خیلی ها از نون خوردن میوفتن عوضش یکی مثل این آقا میره سر کار

این آقا رو میگم:

اینم از شعرِ فیّاض

بخون با صدایِ نازتصاوير جديد زيباسازی وبلاگ , سايت پيچك » بخش تصاوير زيباسازی » سری پنجم www.pichak.net كليك كنيد

 

دیگه گذشت وقتی که

بدونِ کم و کاستی

با فشار یه دکمه

بری هرجا که خواستی

 

دولت محمود آقا

به مردمش عیدی داد

روی رسیورِ ما

کلّی موجِ منفی داد

 

پولِ نفتِ میگره

تا پارازیت بستونه

میفرسته روی دیشت

تا دلتو بشکونه

 

هر کانالی می زنی

میگه که سیگنالی نیست

نه که نباشه ، اما

با پارازیت راهی نسیت

 

هیچی برامون نموند

جز کانالِ یک ، دو ، سه

میگن با صدتا سانسور

هر خبری  میرسه

 

اونان که تشخیص میدن

چی برای ما خوبه

همیشه بالا سرم

یا خطکشه یا چوبه

 

ببین چوبِ الف رو

یارِ دبستانِ من

که با زورِ مضاعف

بر سر ما می زنن         

 

دموکراسی یعنی این

پارازیت یه نمونست

خیلی جاهای دیگه

بدتر از این رَوونَست

 

دیگه باید بدونیم

که دولتِ سواره

با آرامشِ مردم

یه جوری مشکل داره

 

این پارازیت مضرّه

حرفمو جدی بگیر

واسه زنای باردار

یا هر جَوونو هر پیر

 

ممکنه که بچتون

ناقص به دنیا بیاد

یکیشون با یه دستو

یکیش با یک پا بیاد

 

کاشکی بفهمه دولت

که ملت ارزش دارن

یعنی میشه بفهمه

کاراش عوارض دارن؟

 

هر کاری که میکنه

 در جهتِ دولته

گورِ بابای ماها

کی به فکرِ ملته؟

 

خدایی حقّمونه

به قول یک بابایی

هرچی اوم بر سرم

از خودمه ، نه جایی          (از ماست که بر ماست)

 

وای که چقد حرف زدم

من تشنه مثلِ خورشید

آبِ خونه که قطعه

لبم به جونم رسید

 

ببخشید اشتباه شد

جون به لبم رسیده

قاط زدم از دولتی

که هست یه جور پدیده

 

رضا حرفی اگر زد

رضا اگر چیزی گفت

آخه ظلم که می بینه

سکوت براش داره اُفت

منبع:www.reza-fayazian.blogfa.com

امیر حسین حبیبی بازدید : 108 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (0)

خوشه بندی ؟

این شعر رو با کمک سهراب جونم نوشتم:

 

پشت دریا شهریست که در آن

خوشه بندی جرم است

خبری نیست از آن مسخره بازی هایی

که فقط بر سرِ این مردم بیچاره روا می دارند

بام ها جایِ کبوترهایست

که فقط گندمِ یارانه ای از دولتشان میگرند

و جز آن ماه به ماه سهمیه ی نفت که بر جیب زنند

و در آرامشِ محض

 با دلی سیر به فوّاره ی هوشِ بشری می نگرند

 

پشت دریا شهریست که در آن

مردُمش قبض نمی پردازند

و نمی دانند قبضِ برق و گاز و آب یعنی چه!

تورّم ،  صفر حتی نیست

و کمتر هست

کسی اصلاً  نمی داند تورّم چیست

 

پشت دریا شهریست که در آن

بانک ها از پسِ هر وام نمی گیرند سود

و نگویند  که اسلامیست بانک

گرچه بانکِ من و تو

هم زِ ما سود طلب دارد و هم صفّتِ آن اسلامیست

و نزول از من و تو میگیرند

 

پشت دریا شهریست که در آن

هرچه بَد دیده ام اینجا ، دگر آنجا خوبیست

قایقی خواهم  ساخت

خواهم انداخت به آب

دور خواهم شد از این خاکِ غریب

نه  دُبی خواهم رفت

نه سوئد یا کانادا

همچنان خواهم راند

قایقِ من موتوریست

گرچه با سهمیه ی اندکِ سوخت

 ره به جایی نبرم

 

هرکجا هستم باشم

فقط  اینجاست که نباید باشم

آسمان مالم نیست

پنجره ، فکر ، هوا ، عشق ، زمین مالم نیست

همه شان سهمیه بندی شده اند

سهمم کو؟

چشم ها رو شستم

جور دیگر دیدم

باز هم سود نداشت

 

وای ، میترسم از امشب که بیاید در خواب

آن عزیزم ، سهراب

و بگوید که چرا شعر مرا دزدیدی

و چُنینش کردی ، خندیدی

بابد امشب بروم 

و چمدانی را که  به اندازه ی پیراهنِ تنهایی من جا دارد بر دارم

و به سمتی بروم

که گم و گور شوم

...

منبع:www.reza-fayazian.blogfa.com

امیر حسین حبیبی بازدید : 137 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (1)

چون دلم خیلی پر بود ۲تا شعر نوشتم که اینم دومیش:

پشتِ فرمانِ چراغ

یک خیابانِ شلوغ

پسری با هیجان

به لبش آمده جان

می فروشد  خبر از سهمیه و یارانه

میزند فریاد: آی روزنامه ، روزنامه...

خوشه بندی کرندند ، گورِ ما را کندند...

 

همه روزنامه به دست

باز یک طرح جدید

باز مردم  شده اند آلت دست

خوشه آمد روی کار

ملتی را کرد زار

باز هم دغدغه ای دیگر از این دولتِ خواب

ملّتی شد بی تاب

 

فکرِ قبضِ برق و گاز

آب و نان و صد نیاز

قیمتِ بنزین و سوخت

این تورّم ها ز اوست

باز هم آشفتگی

از غم این  زندگی

زندگی نه ، مردگی...

تن به سویی می کشانیم و

نه دل داریم و

 نه حالی و احوالی

فقط باید به نوعی بگذرد این عمرِ بی حاصل

چه سود از آن دلِ غافل

از آن فرمانده ی کشتی

سکان بگرفته در مستی

از آن دولت که این ملت برایش گشته بازیچه

بنازم من بر آن هیکل که در آن نیست ماهیچه

و کشتی را به گِل خواهد نشاند آخر

چه باید کرد ای مادر!

که  میبیند  و میبندد دو چشمش را به روی ما

خدایا پس کجایی! ها؟!...

 

و دیدم در خیابان پیرمردی میکشد هی داد

و از دل میکشد فریاد:

عمر خود را داده ام بر باد

قرض کردم بسیار

وام ها زین بانک و آن بگرفته ام

سودِ بانکی دادم

در نزولِ بانک ها افتاده ام

گرچه نامش نیست آن

بانکِ اسلامیست آن...

بعد از عمری خانه ای نُقلی خریدم

خیری از آن هم ندیدم...

 

من که جان  کندم بسی در زندگی

از سحر تا شب نمودم بندگی

خم شدم در پیشِ این

خم شدم در پیشِ آن

از غمِ یک لقمه نان...

من  که با سیلی به سرخی می کشانم روی خود 

بس که خوردم حرص  ، دادم موی خود

من که فرزندان فرستادم به دانشگاه

و هر دم میگرفتم وام و دادم پول ، گفتم آه

و  آه از این همه مدرک و بیکاریه فرزندان

و ترس از در فساد افتادن آنان ...

 

حال در خوشه ی 3 جایم شده؟

زندگی گویا که بر کامم شده

 من مرفّه هستم و بی درد؟

من که تاجر نیستم ، نامرد

تورّم را چه خواهم کرد؟...

 

زندگی دیگر توانم نیست

سکته ام حتمیست...

روی قبرم بنویسد که او درویش بود

گرچه او بی ریش بود

آنچه می گویند ، آن من نیستم

بنویسید که آن من کیستم ...

 

وای از دست تو ای دولت  خواب

ای که میخوری کباب

و خودت سیر به فوّاره ی هوش بشری می نگری...

بیش از اندازه توهم زده ای

گند بر باورِ مردم زده ای

تا به کی سر میکنی در زیرِ برف

از عدالت میزنی هی حرف؟...

 

گفتمش بس کن دگر ای پیرمرد

بگذر از نامردیه  نامرد

بنده هم چون  تو پُرم از درد...

ولی جان دوست می دارم

و از کهریزک و امثال آن بسیار بیزارم

و می دانم عدالت مُرد

و هرکس مُرد خواهد بُرد

که بر این زندگی دیگر امیدی نیست

که در دنیا خیانت هست ، عدالت چیست؟...

 

هرکه دارد پول و مال

میکند او عشق و حال...

کار با  یارانه ی بنزین ندارد او

که دارد او...

 

آخَرش هم هرچه  هست

منِ بیچاره به گِل خواهم نشست

کمرم خواهد شکست...

و دیگر هیچ

*************************

آنچه یافت می نَشود مجوی

که عدالت مُرد و حق خواب است

مگر خدای به  داد  برسد

ورنه این کشتی غرقِ در آب است

منبع:www.reza-fayazian.blogfa.com

امیر حسین حبیبی بازدید : 701 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (0)

شعری برای ولنتاین

چاردهمِ فوریه

میگن که روزِ عشقه

به فکرِ دوس داشتنن

بخدا خیلی زشته

Y

سیصد و شصت و چار روز

یادی از عشق نکردین

فقط یه روز عاشقین؟

برید که که بر نگردین

Y

هرکی کادوش گرونتر

بیشتر به دل میشینه

به این میگن ولنتاین؟

عشق و محبّت اینه؟

Y

ولنتاین  یه  نمادِه

واسه  اینکه  بدونیم

سیصد و شصت و پنج روز

باید عاشق  بمونیم

Y

دوسِت دارم عزیزم

عاشقِ تو می مونم

سیصد و شصت و پنج روز

از عشق تو می خونم

 

هرکی نظر نداد خیلی چیزه

منبع:www.reza-fayazian.blogfa.com

امیر حسین حبیبی بازدید : 461 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (2)

برو کار می کن ولی کار کو؟

این همه خرج کردیم و زحمت کشیدیم و خون دل خوردیم و عمری تلف کردیم به پای درس و دانشگاه و آخرش هم هیچی به هیچی

حالا که با کلی شوق رفتیم دنبالِ مدرک و خیرِ سرمون لیسانس گرفتیم ، می بینیم که بله ،  جا تره و بچه نیست

به قولِ یکی از بچه ها گشتم نبود ، نگرد نیست(منظورم کاره)

یا به قولِ خودم:

برو کار می کن ولی کار کو؟

بگو شغل با بیمه و عار کو ؟

حقارت بکش بهر یک لقمه نان

مگو پولِ این نفتِ بسیار کو

 

اگه پولی که خرجِ دانشگاه کردیم ، میزدیم توی یه کارِ آزاد ، الان واسه خودمون کسی بودیم ، اما هیچ پُخی نیستیم

 دولت که با این خصوصی سازی داره فشار رو از رو خودش می ندازه روی دوش مردم ، پیمانکار هم چون زورش می ره هر بلایی بخواد روی کارگرا و کارمنداش میاره و کسی جرأت نداره دم بزنه ، حتی در خیلی از شهرها دیده شده که تا یک سال به کارگرا  حقوق داده نمیشه

اینم یه نمونش:

یعنی اگه کار هم پیدا بشه نباید انتظارِ حقوق داشته باشی و باید کلی پز بدی که کسی بت نمیگه چرا بیکاری

و البته نباید فراموش کنیم که انرژی هسته ای به خیلی از این مسائل جزئی ارجحیت داره و اصلا مهم نیست که از این گداپروری  فساد و فحشا به اوج خودش برسه ، تازه ما گشت ارشاد داریم که با اون میشه هر کسی رو به راهِ راست هدایت کرد

اینم نمودار درآمدهای نفتی که رابطه ی مستقیم با افزایش بیکاری داشته:

هرکس تونست بفهمه که این رابطه چطور برقرار شده پیش من جایزه داره

بخیال ، شعرو بخون ببین چطوره یا بهتره؟

 

شدم فارق ز تحصیلات

پیِ کارم ، پیِ نانم

ولی کاری نمی جویم

دگر آمد به لب جانم

 

گذشت عمری به دانشگاه

عجب پولی ز جیبم رفت

چه زجری من کشیدم تا

گرفتم مدرکی در دست

 

دگر پولی ندارم تا

زنم بر کارِ آزادی

پدر، حیف از همه پولی

که جایِ مدرکم دادی

 

نه دزدی می توانم کرد

نه مالِ کس توانم خورد

که هرکس را توان باشد

به آسانی تواند برد

 

من اما ساده می بازم

دگر جایی برایم نیست

از این ویرانه خواهم رفت

کسی در انتظارم نیست

 

نه عضوی از بسیجم من

نه ریشی چون شما دارم

ولی در سینه ام قلبیست

که در آن یک خدا دارم

 

خداوندی که بی منت

به ما نفتش غنیمت داد

ولی آن دیگری بردش

خدا را هم فریبش داد

 

در این بازارِ بی رونق

خدایی می کند اکنون

که هرکس سجده می دارد

شود سهمش ز نفت افزون

 

عدالت واژه ای تلخ است

چه باید کرد و باید گفت

ز سویی هم نمی باید

که ساکت ماند و لب را خفت

 

چه زنها دیده ام از فقر

که تن بر ناکسان دادند

برای لقمه ی نانی

به پایِ هرکس افتادند

 

فقط سهمم از این دنیا

دو خط  از درد مردم شد

پیِ عدلِ علی هستم

که در دنیای ما گم شد

منبع:www.reza-fayazian.blogfa.com

امیر حسین حبیبی بازدید : 122 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (0)

دوست دارم دستم را بگيری ، و مرا نوازش كنی! دوست دارم ، اشكهايم را با دستهايت از گونه هايم پاك كنی! دوست دارم تو را در آغوشم بگيرم و گريه كنم! كجايی كه دلم هوايت را كرده است! كاش می توانستم دستهای گرمت را بگيرم و با تو به آن سوی مرز خوشبختی ها بروم! كاش می توانستم از نزديك در آن چشمهای عاشقت نگاه كنم! اما اين فاصله بين من و تو نمی گذارد كه من تنها عشقم را از نزديك ببينم ! كاش می توانستيم از نزديك درد و دلهايمان را بهم بگوييم و بگوييم كه همديگر را دوست داريم! ای سرنوشت اين فاصله سياه را از بين ما محو كن كه ديگر طاقتم به پايان رسيد ، انتظارم به سر رسيد ، و دلم به جانم آمد. ديگر خسته شدم ، ديگر طاقت اين دوری و فاصله را ندارم! ای سرنوشت اين همه ما را شكنجه نده ، ديگر ما نمی توانيم بيش از اين دوری را تحمل كنيم! ديگر پايان راه است ، ديگر پاهايم توان راه رفتن در اين جاده پر از فاصله را ندارند. ديگر چشمهايم اشكی ندارند كه بريزند ، همه اشكهايم به خاطر اين دوری و فاصله از چشمانم ريخته شد ، و چشمانم ديگر سويی ندارند! چشمهايم سويی ندارند كه به زندگی بنگرند ، دستهايم زوری ندارند كه از عشق و دوری بنويسند ، خانه دلم نوری ندارد كه دلم را از محبت روشن كند! ای سرنوشت اين بازی پر از درد را تمام كن ، سرنوشت اينجا ديگر خط پايان بازی است! ای سرنوشت سر به سر دلم نگذار ، مرا خسته نكن ! اين دوری و فاصله را از بين ما محو كن! ديگر واژه ای نيست كه در مورد دوری و فاصله بنويسم و بيانش كنم! عشق پر از درد است اما دوری از عشق پر درد تر از يك درد است! سرنوشت سر به سر اوقات تلخ من نذار که بدجوری دلتنگم!

امیر حسین حبیبی بازدید : 120 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (0)

ریست! : از يه ديوونه ميپرسن چرا ديوونه شدی؟ ميگه: من يه زن گرفتم که يه دختر 18 ساله داشت. دختر زنم با بابام ازدواج کرد. در نتيجه زن من، مادرزن پدرشوهرش شد، از طرفی دختر زن من که زن بابام بود، پسری زاييد که ميشد برادر من و نوه‌ي زنم، پس نوه‌ي منم ميشد. در نتيجه من پدربزرگ برادر تني خودم بودم. چند روز بعد زن من پسری زاييد که زن پدرم خواهر ناتني پسرم و مادربزرگ او شد، در نتيجه پسرم برادر مادربزرگ خودش شد. از طرفی چون مادر فعلي من يعنی دختر زنم، خواهر پسرم بود، در نتيجه من خواهرزاده‌ي پسرم شدم!! اگه هنگ کردی= Ctrl+Alt+Delete رو بزن !!

انرژی هسته ای : شباهت زن دوم و انرژی هسته ای: هر دوتاشون حق مسلم ما هستند ولی اجازه دست یابی بهشون رو نداریم.

امیر حسین حبیبی بازدید : 118 شنبه 30 مرداد 1389 نظرات (0)

كنون رزم Virus و رستم شنو دگرها شنيدستي اين هم شنو

كه اسفنديارش يكي Disk داد بگفتا به رستم كه اي نيكزاد

در اين Disk باشد يكي فايل ناب كه بگرفتم از Site افراسياب

چنين گفت رستم به اسفنديار كه من گشنه نون سنگك بيار

جوابش چنين داد خندان طرف كه من نون سنگك ندارم به كف

برو حال مي كن بدين Disk, هان! كه هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوي خانه اش شتابان به سوي رايانه اش

چو آمد به نزد Mini Tower اش بزد ضربه بر دكمه ي Pawerاش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت مر آن Disk را در Drive اش گذاشت

نكرد هيچ صبرو نداد هيچ لفت يكي List از Root ديسكت گرفت

درآن Diskديدش يكي File بود بزد Enter آنجا و اجرا نمود

كزان يكDemo شد پس از آن عيان ابا فيلم و موزيك و شرح و بيان

به ناگه چنان سيستمش كرد Hang كه رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگر باره Reset نمود همي كرد Hang و همان شد كه بود

تهمتن كلافه شد و داد زد ز بخت بد خويش فرياد زد

چو تهمينه فرياد رستم شنود بيامد كه ليسانس رايانه بود

بدو گفت رستم همه مشكلش وز آن Disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قيچي و ريش يكي ديسك Bootable آورد به پيش

يكيToolkit اندر آنDisk بود بر آورد آن را و اجرا نمود

همي گشت Hard,Toolkit اندرش چو كودك كه گردد پي مادرش

به ناگه يكي رمز Virus يافت پي حذف امضاي ايشان شتافت

چو Virus را نيك بشناختش مر از Boot Sictor برانداختش

يكي ضربه زد بر سرش Toolkit كه هر Byte آن گشت هشتاد Bit

به خاك اندر افكند Virus را تهمتن به رايانه زد بوس را

چنين گفت تهمينه با شوهرش كه اين بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خريت مكن ز رايانه اما تو صحبت مكن

قسم خورد رستم به پرر نگيرد دگر Disk از اسفنديار

امیر حسین حبیبی بازدید : 92 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

من اسب هایم شکسته او فیل هایش برنده است
چیزی برایم نمانده این مهره ها محض خنده است

این چشم ها غیرعادی است او صاحب ده پیاده است
او با همین مردمک ها شاه مرا پوست کنده است

ای کاش پر می زد این اسب اما نه فرقی ندارد
وقتی که اوجی نباشد سیمرغ هم یک پرنده است

وقتی تو باید ببازی وقتی تو باید بمیری
وقتی که آنسوی صفحه عشق تو شرکت کننده است

دیگر چه سودی بتازی با مهره ها یا ببازی

یا اینکه بیرون بمانی از هر نظر او برنده است

همواره او رو سفید است همواره تو روسیاهی
حالم به هم خورده دیگر شطرنج خیلی چرند است

امیر حسین حبیبی بازدید : 93 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

دعاي اتصال به اينترنت

 في الهنگام شلوغيه

الّلهم اتصلنا الاينترنت، الّلهم اعتني کانکشن في دنيا والاخرت،

انا نعوذبک من کلّ ويروس الخبيس الّلعين و الملعونيه و

انّا نعوذبک من الديسکانکشن في الدنيا والاخره

امين يا رب العالمين---------->كانكتينگ 100

امیر حسین حبیبی بازدید : 127 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

شش سال اوّل زندگی:

• گريه نکن

• شيطونی نکن

• دست تو دماغت نکن

• تو شلوارت پی‌پی نکن

• مامانت رو اذيّت نکن

• روی ديوار نقاشی نکن

• انگشتت رو تو پريز برق نکن

• دمپايی بابا رو پات نکن

• به خورشيد نگاه نکن

• شبها تو جات جيش نکن

• تو کمد مامان فضولی نکن

• با اون پسر بی‌تربيته بازی نکن

• اسباب‌بازی‌ها رو تو دهنت نکن

• زير دامن شمسی خانوم رو نگاه نکن

• دماغت رو تو لوله جاروبرقی نکن

 

۲- دوره ي دبستان:

• موقع رفتن به مدرسه دير نکن

• پات رو تو جاميزی نکن

• ورقهای دفترت رو پاره نکن

• مدادت رو تو دهنت نکن

• به دخترهای مدرسه بغلی نگاه نکن

• تخته پاک‌کن رو خيس نکن

• حياط مدرسه رو کثيف نکن

• با دخترها شمسی خانوم ((دکتربازی)) نکن

• دست تو کيف بغل دستيت نکن

• تخته‌سياه رو خط‌خطی نکن

• گچ رو پرت نکن

• تو راهرو سرو صدا نکن

• تو کلاس پچ‌پچ نکن

ATARI بازی نکن

 

۳- دوره ي راهنمايی:

• ترقّه بازی نکن

SEGA بازی نکن

• جاهای بدبد فيلمها رو نگاه نکن

• موقع برگشتن از مدرسه دير نکن

• تو کوچه فوتبال بازی نکن

• دست تو جيبت نکن

• با مامانت کل‌کل نکن

• تو کلاس صحبت نکن

• بعد از ظهر سروصدا نکن

• با دختر شمسی خانوم منچ بازی نکن

• اتاقت رو شلوغ نکن

• روی ميز بابات کتابهات رو ولو نکن

• عکس لختی تماشا نکن

• با بچّه‌های بی‌ادب رفت و آمد نکن

• جرّ و بحث نکن

 

۴- دوره ي دبيرستان:

• با کامپيوتر بازی نکن

• تو حموم معطّل نکن

• تقلّب نکن

• با دوستات موتورسواری نکن

• عصرها دير نکن

• با دختر شمسی خانوم صحبت نکن

• با بابات دعوا نکن

• تو کلاس معلّمتون رو مسخره نکن

• تو خيابون دنبال دخترها نکن

• مردم‌آزاری نکن

• نصف شب سرو صدا نکن

• فيلم بد نگاه نکن

• وقتت رو با مجله تلف نکن

• چشم‌چرونی نکن

 

۵- دوره ي دانشگاه:

• رشته‌ای رو که دوست داری انتخاب نکن

۲۴ ساعته چت نکن

• سر کلاس درس غيبت نکن

• با دختر شمسی‌خانوم دل و قلوه ردّ و بدل نکن

• خيابون‌ها رو متر نکن

• تو سياست دخالت نکن

• با دخترهای مردم هر کاری دلت خواست نکن

• شب برای شام دير نکن

• با مأمور پليس کل‌کل نکن

• چراغ قرمز رو عشقی رد نکن

• موبايلت رو Reject نکن

• استادت رو اُسگل نکن

• حذف پزشکی نکن

• آستين کوتاه تنت نکن

• همه رو دودره نکن

 

۶- دوره ي سربازی:

• موهات رو بلند نکن

• روت رو زياد نکن

• از اوامر سرپيچی نکن

• فرار نکن

• با اسلحه شوخی نکن

• غيبت نکن

• به آينده فکر نکن

• درگيری ايجاد نکن

• به فرمانده بی‌احترامی نکن

• غير از خدمت به هيچ چيز ديگری فکر نکن

• با رئيس عقيدتی جرّ و بحث نکن

• اعتراض نکن

• با دختر شمسی خانوم نامه‌نگاری نکن

• از تلف شدن وقتت ناله نکن

• از آشپزخونه دزدی نکن

 

۷- دوره ي شوهر بودن:

• با زنت شوخی نکن

• زنت رو با دختر شمسی خانوم مقايسه نکن

• به زنت خيانت نکن

• با دوستانت الواتی نکن

• تو Orkut خودت رو Single معرفی نکن

• به زنهای ديگه نگاه نکن

• موبايلت رو قايم نکن

• از عکسهای قبل از ازدواجت نگهداری نکن

• پولت رو خرج دوستات نکن

• رفتار دوران مجرّدی رو تکرار نکن

• غير از زندگی مشترک به هيچ چيز فکر نکن

• ريسک نکن

• بدون اجازهء زنت هيچ کاری نکن

 

۸- دوره ي پدر بودن:

• بچّه رو تنبيه نکن

• به بچّه بی‌توجّهی نکن

• بچّه‌ت رو با بچّه‌های ديگه مقايسه نکن

• به بچّه توهين نکن

• بچّه رو از بازی منع نکن

• بچّه‌ت رو به کتک زدن بچّهء دختر شمسی خانوم تشويق نکن

• با بچّه کل‌کل نکن

• بچّه رو محدود نکن

• بچّه رو از جنس مخالف دور نکن

• به مادر بچّه بی‌توجّهی نکن

• بچّه رو به هيچ چيز مجبور نکن

• آزادی بچّه رو محدود نکن

• به حلال‌زاده بودن بچّه شک نکن

• از خواستهای بچّه چشم‌پوشی نکن

• جلوی بچّه با مادر بچّه ... نکن 

 

امیر حسین حبیبی بازدید : 110 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

 

بی تو online ....

بی تو online شبی باز از آن room گذشتم.

همه تن چشم شدم دنبال ID تو گشتم.

شوق دیدار تو لبریز شد از  case وجودم.

شدم آن user دیوانه که بودم.

وسط صفحه دسکتاپ room یادتو درخشید.

ding صد پنجره پیچید.

شکلکی زرد بخندید.

یادم آمد که شبی باهم از آن chat بگذشتیم.

room گشودیم و در آن pm دلخواسته گشتیم.

لحظه ای بی خط و پیغام نشستیم.

تو و yahoo دینگ و دنگ. همه دل داده به یک talk بد آهنگ.

windows و hard و motherboard آریا دست برآورده به keyboard.

تو همه راز جهان ریخته در طرز سلامت من به دنبال معنای کلامت.

یادم آمد که به من گفتی از این عشق حذر کن.

لحظه ای چند بر این  room نظر کن.

chat آیینه ی عشق گذران است.

تو که امروز نگاهت به ایمیلی نگران است.

باش که فردا pm ات با دگران است.

تا فراموش کنی چندی از این روم log out کن.

باز گفتم حذر از chat ندانم.

ترک chat کردن هرگز نتوانم نتوانم.

روز اول که ایمیلم به تمنای تو پر زد مثل spam تو  inbox تو نشستم.

تو delete کردی ولی من نرمیدم نگسستم.

باز گفتم که تو یک هکری و من user مستم.

تا به دام تو در افتم room ها را گشتم و گشتم.

تو مرا هک بنمودی نرمیدم نگسستم.

رومی از پایه فرو ریخت .

هکری ignore تلخی زد و بگریخت.

hard بر مهر تو خندید.

pc از عشق تو هنگید.

رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگر هم نگرفتی دگر از آن user آزرده خبر هم.

نکنی دگر از آن room گذر هم.

بی تو اما به چه حالی من از آن room گذشتم..........

امیر حسین حبیبی بازدید : 118 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

اي نسيم سحر آرامگه يار كجاست؟
مدرك ديپلمم اينجاست ولي كار كجاست؟
هر كجايي كه من مدرك خود را بردم
پاسخ اين بود كه يك پارتي پولدار كجاست؟
روز و شب هر چه دويدم پي همسر گفتند
از براي چو تويي همسر و غمخوار كجاست؟
پدر دختره تا ديد مرا با فرياد
گفت اوٌل تو بگو درهم و دينار كجاست؟
خانه در جردن و شمران چه داري بچه؟
پست و عنوان و يا حجره و انبار كجاست؟
ست الماس و گلوبند زمرد كه به آن
بكند دختر من فخر در انظار كجاست؟
يك عدد بنز مدل 98 دو در
تا كند فيس در آن در بر اغيار كجاست؟
اعتياد ار كه نداري و سلامت هستي
برگي پاكي ژن ار دكتر و بهيار كجاست؟
هر چه فرياد زدم حرف مرا كس نشنيد
كه به دادم برسد؟ گوش بدهكار كجاست؟
نيست چون بهر جوان عيب اكنون حمٌالم
توي ميدان بكنم باربري، بار كجاست؟
مدرك ديپلم خود را بفروشم به دو پول
ايهالناس بگوييد خريدار كجاست؟

امیر حسین حبیبی بازدید : 116 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

خري آمد به سوي مادر خويش
بگفت مادر چرا رنجم دهي بيش

برو امشب برايم خواستگاري
اگر تو بچه ات را دوست داري

خر مادر بگفتا اي پسر جان
تو را من دوست دارم بهتر از جان

ز بين اين همه خرهاي خوشگل
يكي را كن نشان چون نيست مشكل

خرك از شادماني جفتكي زد
كمي عر عر نمود و پشتكي زد

بگفت مادر به قربان نگاهت
به قربان دو چشمان سياهت

خر همسايه را عاشق شدم من
به زيبايي نباشد مثل او زن

بگفت مادر برو پالان به تن كن
برو اكنون بزرگان را خبر كن

به آداب و رسومات زمانه
شدن داخل به رسم عاقلانه

دو تا پالان خريدند پاي عقدش
يه افسار طلا و پول نقدش

خريداري نمودند يك طويله
همانطوري كه رسم است در قبيله

خر عاقد كتاب خود گشاييد
وصال عقد ايشان را نماييد

دوشيزه خر خانم آيا رضايي؟
به عقد اين خر خوش تيپ در آيي؟

يكي از حاضرين گفتا به خنده
عروس خانم به گل چيدن برفته

براي بار سوم خر بپرسيد
كه خر خانم سرش يكباره جنبيد

خران عرعر كنان شادي نمودند
به يونجه كام خود شيرين نمودند

به اميد خوشي و شادماني
براي اين دو خر در زندگاني

امیر حسین حبیبی بازدید : 64 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

تقدیم به زن ذلیلان!
الهی به مردان در خانه ات ... ... ... ... ... ... ... به آن زن ذلیلان فرزانه ات
به آنان که با امر روحی فداک ... ... ... ... ... ... نشینند و سبزی نمایند پاک
به آنان که از بیخ و بن زی ذیند ... ... ... ... ... ... شب و روز با امر زن می زیند
به آنان که مرعوب مادر زنند ... ... ... ... ... ... .. ز اخلاق نیکوش دم می زنند
به آن شیر مردان با پیش بند ... ... ... ... ... ... ... که در ظرف شستن به تاب و تبند
به آنان که در بچه داری تکند ... ... ... ... ... ... ... یلان عوض کردن پوشکند
به آنان که بی امر و اذن عیال ... ... ... ... ... ... ... نیاید در از جیبشان یک ریال
به آنان که با ذوق و شوق تمام ... ... ... ... ... ... به مادر زن خود بگویند: مام
به آنان که دارند با افتخار ... ... ... ... ... ... ... ... نشان ایزو نه، زی ذی نه هزار
به آنان که دامن رفو می کنند ... ... ... ... ... ... ... ز بعد رفویش اتو می کنند
به آنان که در گیر سوزن نخند ... ... ... ... ... ... ... گرفتار پخت و پز مطبخند
به آنان قرمه سبزی پزان قدر ... ... ... ... ... ... ... به آن مادران به ظاهر پدر
الهی به آه دل زن ذلیل ... ... ... ... ... ... ... ... به آن اشک چشمان ممد سبیل
به تن های مردان که از لنگه کفش ... ... ... ... ... چو جیغ عیالاتشان شد بنفش
که ما را بر این عهد کن استوار ... ... ... ... ... ... ... از این زن ذلیلی مکن برکنار
به زی ذی جماعت نما لطف خاص ... ... ... ... ... ... نفرما از این یوغ ما را خلاص
 

امیر حسین حبیبی بازدید : 74 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس/ ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا عليك جانم / گفتم: كجا روي؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگير فالي گفتا نمانده حالي / گفتم: چگونه‌اي؟ گفت در بند بي خيالي

گفتم: كه تازه تازه شعر وغزل چه داري ؟ / گفتا: كه مي‌سرايم شعر سپيد باري

گفتم: ز دولت عشق گفتا كه : كودتا شد / گفتم: رقيب! گفتا: او نيز كله پا شد

گفتم: كجاست ليلي؟ مشغول دلربايي؟ / گفتا: شده ستاره در فيلم سينمايي

گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز؟ / گفتا: عمل نموده، ديروز يا پريروز

گفتم: بگو زمويش گفتا كه مش نموده / گفتم: بگو ز يارش گفتا ولش نموده

گفتم: چرا؟ چگونه؟ عاقل شده است مجنون؟ / گفتا: شديد گشته معتاد گرد و افيون

گفتم: كجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟ / گفتا: خريده قسطي تلويزيون به جايش
گفتم: بگو زساقي حالا شده چه كاره؟ / گفتا: شدست منشي در دفتر اداره

گفتم: بگو ز زاهد آن رهنماي منزل / گفتا: كه دست خود را بردار از سر دل

گفتم: ز ساربان گو با كاروان غم‌ها / گفتا: آژانس دارد با تور دور دنيا

گفتم: بگو ز محمل يا از كجاوه يادي / گفتا: پژو، دوو، بنز يا گلف نوك مدادي

گفتم كه: قاصدت كو آن باد صبح شرقي / گفتا: كه جاي خود را داده به فاكس برقي

گفتم: بيا ز هدهد جوييم راه چاره / گفتا: به جاي هدهد، ديش است و ماهواره

گفتم: سلام ما را باد صبا كجا برد؟ / گفتا: بلوکه کرده ديروز يا پريروز
گفتم: بگو ز مشك آهوي دشت زنگي / گفتا كه: ادكلن شد در شيشه‌هاي رنگي

گفتم: سراغ داري ميخانه‌اي حسابي / گفت: آنچه بود از دم گشته كبابي

گفتم: بيا دوتايي لب تر كنيم پنهان / گفتا: نمي‌هراسي از چوب پاسبانان
گفتم: شراب نابي تو دست و پا نداري؟ / گفتا: كه جاش دارم وافور با نگاري

گفتم: بلند بوده موي تو آن زمان‌ها / گفتا: به حبس بودم از ته زدند آنها
گفتم: شما و زندان حافظ مارو گرفتي؟ / گفتا: نديده بودم هالو به اين خرفتي!

امیر حسین حبیبی بازدید : 74 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

گله مي‌كرد ز مجنون ليلي / كه شده رابطه‌مان ايميلي

 

حيف از آن رابطه‌ي انساني / كه چنين شد كه خودت مي‌داني

 

عشق وقتي بشود دات‌كامي / حاصلش نيست به جز ناكامي

 

نازنين خورده مگر گرگ تو را / برده يا دات‌نت و دات‌ارگ تو را

 

بهرت اي‌ميل زدم پيشترك / جاي سابجكت نوشتم: به درك

 

به درك گر دل من غمگين است / به درك گر غم من سنگين است

 

به درك رابطه گر خورده ترك / قطع آن هم به جهنم به درك

 

آنقدر دلخورم از اين ايميلم / كه به اين رابطه هم بي‌ميلم

 

مرگ ليلي نت و مت را ول كن / همه را جاي OK كنسل كن

 

OFF كن كامپيوتر را جانم / يار من باش و ببين من ON ام

 

اگرت حرفي و پيغامي هست / روي كاغذ بنويس با دست

 

نامه يك حالت ديگر دارد / خط تو لطف مكرر دارد

 

خسته از Font و ز Format شده‌ام / دلخور از گردالي( @) ات شده‌ام

 

كرد ريپلاي به ليلي مجنون / كه دلم هست از اين سابجكت خون

 

باشه فردا تلفن خواهم كرد / هر چه گفتي كه بكن خواهم كرد

 

زودتر پيش تو خواهم آمد / هي مرتب به تو سر خواهم زد

 

راست گفتي تو عزيزم ليلي / ديگر از من نرسد ايميلي

 

                                                نامه‌اي پست نمودم بهرت / به اميدي كه سرآيد قهرت... 

امیر حسین حبیبی بازدید : 92 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)

آموزش باکلاس شدن

*

سعي كنيد هرروز لباسهايتان را آپگريد كنيد

*

داشتن موبايل شيك و جديد خيلي مهم است

*

براي موبايلتان چند جلد بخريد تا بتوانيد موبايلتان را به سادگي با لباستان هماهنگ كنيد

*

مدل مو خيلي مهم است هرچه در اين زمينه هزينه كنيد باز هم كم است

*

هر روز چند كلمه جديد از ديكشنري استخراج كنيد تا به هنگام نياز به كار بگيريد

 

*

اگر با كسي قرار ميگذاريد با نيم ساعت تاخير به سر قرار برويد وا ز خيابانهاي شلوغ گله كنيد

*

مكالمات تلفني خود را به چند ثانيه خلاصه كنيد. خانومها بيشتر تمرين كنند

*

در ميهماني چاي را با قند نخوريد بلكه با نوك قاشق كمي شكر ريخته و فقط دو بار به هم بزنيد

*

و چاي را به يكباره نخوريد بلكه يك كم چاي بخوريد چند كلمه حرف بزنيد كمي چاي كمي حرف ..... و

*

يوگا ورزش با كلاسي است حتما اين ورزش را ياد بگيريد

*

هنگامي كه كرايه ميدهيد هيچ وقت پول خرد ندهيد حتي المقدور تراول يا بيست هزار ريالي بدهيد

*

هر روز يك روزنامه به زبان انگليسي خريده و هر كجا ميرويد همراهتان ببريد

*

به كلاسهاي آموزش موسيقي رفته و هميشه كيف گيتار به دوشتان بياندازيد

*

هميشه چوب اسكي و چوب گلف را در ماشينتان داشته باشيد

*

در رستوران يا در ميهماني نصف كباب تان را ميل نكرده و در بشقاب دست نخورده باقي بگذاريد

امیر حسین حبیبی بازدید : 76 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)
خدا از من پرسيد: « دوست داري با من مصاحبه كني؟» پاسخ دادم: « اگر شما وقت داشته باشيد» خدا لبخندي زد و پاسخ داد: « زمان من ابديت است... چه سؤالاتي در ذهن داري كه دوست داري از من بپرسي؟» من سؤال كردم: « چه چيزي درآدمها شما را بيشتر متعجب مي كند؟» خدا جواب داد.... « اينكه از دوران كودكي خود خسته مي شوند و عجله دارند كه زودتر بزرگ شوند...و دوباره آرزوي اين را دارند كه روزي بچه شوند» «اينكه سلامتي خود را به خاطر بدست آوردن پول از دست مي دهند و سپس پول خود را خرج مي كنند تا سلامتي از دست رفته را دوباره باز يابند» «اينكه با نگراني به آينده فكر مي كنند و حال خود را فراموش مي كنند به گونه اي كه نه در حال و نه در آينده زندگي مي كنند» «اينكه به گونه اي زندگي مي كنند كه گويي هرگز نخواهند مرد و به گونه اي مي ميرند كه گويي هرگز نزيسته اند» دست خدا دست مرا در بر گرفت و مدتي به سكوت گذشت.... سپس من سؤال كردم: «به عنوان پرودگار، دوست داري كه بندگانت چه درسهايي در زندگي بياموزند؟» خدا پاسخ داد: « اينكه ياد بگيرند نمي توانند كسي را وادار كنند تا بدانها عشق بورزد. تنها كاري كه مي توانند انجام دهند اين است كه اجازه دهند خود مورد عشق ورزيدن واقع شوند» « اينكه ياد بگيرند كه خوب نيست خودشان را با ديگران مقايسه كنند» «اينكه بخشش را با تمرين بخشيدن ياد بگيرند» « اينكه رنجش خاطر عزيزانشان تنها چند لحظه زمان مي برد ولي ممكن است ساليان سال زمان لازم باشد تا اين زخمها التيام يابند» « ياد بگيرند كه فرد غني كسي نيست كه بيشترين ها را دارد بلكه كسي است كه نيازمند كمترين ها است» « اينكه ياد بگيرند كساني هستند كه آنها را مشتاقانه دوست دارند اما هنوز نمي دانند كه چگونه احساساتشان را بيان كنند يا نشان دهند» « اينكه ياد بگيرند دو نفر مي توانند به يك چيز نگاه كنند و آن را متفاوت ببينند» « اينكه ياد بگيرند كافي نيست همديگر را ببخشند بلكه بايد خود را نيز ببخشند» باافتادگي خطاب به خدا گفتم: « از وقتي كه به من داديد سپاسگذارم» و افزودم: « چيز ديگري هم هست كه دوست داشته باشيد آنها بدانند؟» خدا لبخندي زد و گفت... «فقط اينكه بدانند من اينجا هستم»
امیر حسین حبیبی بازدید : 94 جمعه 29 مرداد 1389 نظرات (0)
دلم مي خواد يه چيزي رو بدوني
ديگه نه عاشقي نه مهربوني
 منم ديگه تصميمم رو گرفتم
اصلا نمي خوام كه پيشم بموني
ديشب كه داشتم فكرام و مي كردم
ديدم با تو تلف شده جووني
يه جا يه جمله ي قشنگي ديدم
عاشقو بايد از خودت بروني
چه شعرايي من واسه تو نوشتم
 تو همه چيز بودي جز آسموني
يادت مياد منتم رو كشيدي ؟
تا كه فقط بهت بدم نشوني ؟
يادت مي اد روي درخت نوشتي
 تا عمر داري براي من مي خوني ؟
يادت مياد حتي سلام من رو
 گفتي به هيچ كس نمي رسوني
 حالا بيار عكسامو تا تموم شه
 اگر كه وقت داري اگه مي توني
 نگو خجالت مي كشي مي دونم
تو خيلي وقته ديگه مال اوني
خوش باشي هر جا كه مي ري الهي
واست تلافي نكنه زموني
امیر حسین حبیبی بازدید : 85 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)
به غضنفر میگن بابات به رحمت ایزدی پیوست،
میگه: رحمت ایزدی دیگه کیه؟
میگن: نه منظورمون اینه که به دیار باقی شتافت،
میگه: دیار باقی دیگه کجاست؟
میگن: یعنی دار فانی رو وداع گفت،
میگه: دار فانی دیگه چه جور داریه؟
میگن: یعنی رخت از این دنیا بربست،
میگه: منظورتون رو نمیفهمم!
میگن: احمق، بابات مرد،
میگه: احمق خوتی، بابا دیگه کیه!
امیر حسین حبیبی بازدید : 86 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

 

اگه؟؟؟

اگه يه بار همه 20 واحد رو توي يه ترم افتادين! (بي خيالش)

اگه شما رو با نمره 11.99 مشروط كردن! (خوب شده ديگه)

اگه استاد مي خواد به جاي آقا بهتون بگه خانوم! (بگه)

اگه سر مراسم خواستگاري، همون جا، عروس خانوم گفت نه! (ايشاالله خوشبخت بشه)

اگه كفشي رو كه امروز واكس زدين رو همه لگد مي كنن! (تعجبي نداره)

اگه درست شب امتحان بعد از مدتها به عروسي دعوت شدين! (مباركه، عروسي رو كه نمي شه نرفت)

اگه كار شما به جايي رسيده كه خودتون به خودتون ايميل مي زنين! (اينجوري هم يه صفايي داره)

اگه شمعهاي كيك تولد شما رو بقيه فوت كردن! (لبخند بزنين)

اگه بغل دستي شما سر كلاس كه اتفاقا" كنار شما رديف اول نشسته انگشتش رو تا مچ توي دماغش فرو كرد، شش دور پيچوند، بعد با يه حالت دوراني بيرون آورد، خوب بهش نگاه كرد و بعد خيلي آروم زير ميز كلاس دستش رو پاك كرد! (نه! اين يكي رو شرمنده. آدميزاد هم يه تحملي داره)

 

امیر حسین حبیبی بازدید : 96 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

 

انرژي هسته اي

 

کدام گزينه صحيح است؟ "انرژي هسته اي حق مسلم ..........."

1- ماست

2- سر شير

3- دوغ آبعلي

4-اطلس طلائي

 

واژه انگليسي love  مخفف چيست؟

 L = لياقت

 O= اميدواري

V = وفاداري

E = انرژي هسته اي حق مسلم ماست

 

من شخصا از دوستاني كه روي دستشويي ميشينن و "اهم" ميگن تشكر ميكنم چون:

ا = انرژي

ه = هسته اي حق مسلم

م = ماست

 

امیر حسین حبیبی بازدید : 69 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

  در این لطیفه ها قصد توهین به قشر خاصی نداریم.  

ک حقيقت زندگي: هر چقدر به ديگران کمک کني چند برابر ش از جايي که فکرشو نمکني بهت کمک ميشه ميگي نه؟ شماره حساب منو يادداشت کن.......... big grin

سرنوشت سه دفعه بهت دروغ ميگه؟ اولين بار وقتي به دنيات مياره دومين بار وقتي عاشقت ميكنه سومين بار هم زندگي رو ازت ميگيره تا بفهمي همش خواب بود و بس

خیلی سخته که ببینی یه آهو اسیر پنجه های یه شیر شده!!! ولی تلخ تر از اون اینه که ببینی یه شیر اسیر چشمهای یه آهو شد

اگر مي خواهيد زندگي جديدي داشته باشيد با ما تماس بگيريد.. (سازمان بازیافت زباله)

من سر راه تو دامی از عشق پهن کردم ولی تو به سرعت از کنار آن رد شدی و گفتی میگ میگ.. . .
silly

مي دوني چرا من هيچوقت صدقه نمي دم؟؟؟
چون نمي خوام تو از من دور بشي.. آخه ميگن صدقه بلا رو از آدم دور مي کنه
praying

امیدوارم امشب که می خوابی قشنگترین و بهترین آدم دنیا رو تو خواب ببینی، ولی سعی کن بهش عادت نکنی. آخه من هر شب نمی تونم بیام تو خوابت!

امیدوارم امشب که می خوابی قشنگترین و بهترین آدم دنیا رو تو خواب ببینی، ولی سعی کن بهش عادت نکنی. آخه من هر شب نمی تونم بیام تو خوابت!

نگاهت همچون باران است و قلبم همچون کویر و می دانی که کویر بدون باران زنده است. پس برو بمیر

زماني كه انسانها به به درختان مي رسند و با بی رحمی آن را قطع می کنند و آن درختان به درون رودخانه ی جاري و روان می افتد عجب شلپي ميكنه ها!!
drooling

نمکيه به دختره شماره ميده. دختره ميگه از کي تا حالا؟ نمکيه ميگه از وقتي ايرانسل اومده

بد ترین درد این نیست که عشقت بمیره، بد ترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی بد ترین درد این نیست که عشقت ندونه دوسش داری، بد ترین درد اینه که دستشویی داشته باشی اما دستشویی اونورا نباشه

اگر به نيت 124000 پيغمبر ، 124000 اس ام اس بفرستيد ، آخر ماه خبر خوشي از جانب مخابرات دريافت مي کنيد

دوست دارم يه سنگ بردارم و روي اون بنويسم: دلم برات تنگ شده و اونو محکم بکوبونم توي سرت تا بفهمي که فراموش کردن من چقدر سخت و دردناک
cool

از شركت پگاه مزاحمتون ميشم عكستون روي شيشه ي شير قديمي شده لطفا يه عكس جديد برامون بفرستید

هزار شاخه گل رز ... يه بغل پيچک سبز ... يه سبد سيب و انار... همش رو مي سپارم به تو ... ببر سر چهارراه بفروش... سودش هم نصف نصف

خوردن شيريني خيلي راحته، خواندن داستان شيرين خيلي راحته، اما پیدا کردن دوست شيرين خيلي سخته! خداي من، تو چطوري منو پيدا كردي؟

اگه ده تا گل گرفتی دستت و رفتی جلوی اینه 11 تا گل قشنگ دیدی اصلا تعجب نکن این نشون میده هم کوری هم خنگی و هم دچار توهم شدی

حيف كه فقط تو يكيو دارم اگر از تو يه عالمه داشتم... الان گاوداري داشتم!
big hug

اگه فرهاد شيرين رو يادش بره. اگه مجنون ليلي رو يادش بره. اگه پرنده پروازو يادش بره من هيچ وقت پول قبض تلفن هایی که دادم برات اس ام اس میدم رو يادم نمي ره
cowboycowboycowboycowboycowboy

خرس‌ها با يه ظرف عسل خر ميشن، اسب با چند حبه قند، سگ با يه مقدار استخوان، مرد با زن زيبا، راستي تو هنوز موز دوست داري؟

 

امیر حسین حبیبی بازدید : 60 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

  در این لطیفه ها قصد توهین به قشر خاصی نداریم.  

تركه توي كوپه قطار با يك خانم غريبه همسفر بوده. شب خانمه ميره تخت بالايي ميخوابه و تركه تخت پاييني. نصفه شب خانمه ميگه سردمه، كاش شما ميتونستي ميرفتي از مأمور قطار برام پتو ميگرفتي. تركه ميگه ميخوايي خانم امشب فرض كنيم زن و شوهر هستيم تا هردومون گرم شيم؟ خانمه كه همچين بگي نگي از پيشنهاد بدش نيومده بوده ميگه باشه حاضرم. تركه ميگه پس پاشو خودت برو پتو بگير، براي منم يه چايي بيار  oh go on


زندگي مثل بازي شطرنجه... البته توخيلي بچه اي، برو همون منچتو بازي كن!


زندگی بدون عشق مثل شلوار بدون کشه... عشق من کجایی؟ آبروم داره می ره!worried


می دونی فرق تو با میرزا نوروز چیه؟
میرزا نوروز پول داشت، کفش نمی خرید، تو موبایل داری SMS نمی دی!


مخصوص نیمه شب:
عروسک قشنگ من قرمز پوشیده / تو رختخواب مخمل آبیش خوابیده
عروسک من چشماتو وا کن / اس ام اس تو حالا نگاه کن
عروسکم اوسگول شدی برو لالا کن! cool


09351234567 این شماره پینوکیو است، بهش زنگ بزن ببین چه طوری آدم شده، شاید تو هم آدم شدی!


#####0>==<#####
فکر کردی الان می گم این منم که از دوری تو روی ریل قطار خوابیدم؟ اگه گوشیتو 90 درجه به سمت چپ بچرخونی می بینی که دارم از نردبان ترقی بالا می رم.


از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من از شیشه پاک کن استفاده می کنم!rolling on the floor


از بچه اصفهانیه می پرسن وقتی می ری سر یخچال چی می خوری؟ می گه: کتک!


معلم: بگو ببینم... اگه توی خیابون یه نفر یه خری رو گرفته و می زنه، و من برم جلو و از این کارش ممانعت کنم، به این کار چی می گن؟
شاگرد: آقا اجازه، حس برادری!applause

ترکه میره توالت، زنش زنگ می زنه میگه كجایی؟ حیف نون میگه خونه بابات! زنش میگه همون جا یه چیزی بخور بیا من چیزی درست نكردم!


2 نفر می رن سوراخ لایه اوزون رو بدوزن، خودشون می مونن اون طرف!


از ترکه می پرسن دانشگاه مي ري؟ ميگه: اگه بار بخوره همه جا مي ريم... دانشگاه، انقلاب، ميدون آزادي...silly

زنی 2قلو میاره، پسرش داد می زنه مادرم یه بچه آورده با یه زاپاس!


از ترکه مي پرسن باد صدادار چه شكليه؟ ميگه حلقه اي. ميگن چرا؟ ميگه چون هر وقت هر کی باد می ده، مي اندازه گردن من!worried


ترکه یه آینه رو زمین پیدا می كنه. برش می داره، عكسش می افته توش، میگه: ببخشید نمی دونستم مال شماست!


مبانی کامپیوتر: آن بخش از یک سیستم را که می‌توان با چکش خرد کرد، سخت‌افزار و آن قسمت را که فقط می‌توان به آن فحش داد، نرم‌افزار می‌گویند!


اخيرا کشف کردند که حرف مورد علاقه ي دختر هاي ايراني در زبان فارسي ( پ ) و ( خ ) مي باشد، مثلا : دوست دارند که ( پول ) ( خرج ) کنند. ( پسر ) ( خر ) کنند. ( پدر ) ( خام ) کنند. ( پرايد ) ( خرد ) کنند. ( پاسپورت ) بگيرند برن ( خارج) . ( پر رو ) و ( خوشگل ) باشند و ... ادامه دارد


كوچيك كه بوديم تنها كفشامون رو اشتباه مي پوشيديم ، اما حالا چي؟ حالا كه بزرگ شديم تنها كار درستمون پوشيدن كفشامونه not talking


دستم بوي گل مي داد. مرا به جرم چيدن گل محکوم کردند، اما هيچکس فکر نکرد که من شايد يک گل کاشته باشم.


بد ترین درد این نیست که عشقت بمیره، بد ترین درد این نیست که به اونی که دوستش داری نرسی بد ترین درد این نیست که عشقت ندونه دوستش داری


عكستو زدم جاي ساعت ديواري از اون موقع به بعد تو شدي تمومه لحظه هام love struck


ترکه برای درد بیضـه میره پیش دکتر:دکتر به اونجاش دست میزنه میگه: الان چه حسی داری؟ ترکه میگه: دوستت دارم دکتر جون بمال


اولين دوره المپيک لرها، موسوم به "لرمپيک" با رشته هاي زير آغاز شد: - شناي با مانع، - کشتي پروانه، - پرش روي نيزه، - شيــــــــــرجه روي چمن، اسب سواري با سگ


ترکه يه سگ فلج داشته، هر وقت دزد ميومده، سگه رو مي گذاشته توي فرغون و دنبال دزده مي‌دويده


خیلی سخته توی پاییز با غریبی آشنا شی اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی خیلی سخته یک غریبه به دلت یک وقتی بشینه بعد اون بگه که هرگز نمی خواد تو رو ببینهpraying


اگه از تو ننوشتم ، فکر نکن سرم شلوغه توي زندگي يه وقتا ، تنهايي رمز عبوره اگه از چشمات گذشتم ، فکر نکن عاشق نبودم مطمئن باش توي دنيا ، دل به تو سپرده بودم .


ترکه يه چک سفيد امضا پيدا ميکنه جلو مبلغش مينويسه" خدا تومن" ميبره ميده به بانک. بعد ميبينن ترکه داره کيسه کيسه پول از بانک ميبره بيرون ميرن ببينن چه جوريه که بهش پول دادن ميبينن رئيس بانکه لر بوده


رشتیه با خانمش دعواش میشه, قهر می کنه دست بچه هاش رو می گیره که بره ,خانمش میگه با من دعوا داری بچه های مردم رو کجا می بری


هر وقت تنها شدی ستاره ها را بشمار اگه کم اومد .قطر های بارانو را بشمار .اگه بند اومد رو رفا قت من حساب کن که نه کم میاره و نه بند میاد peace sign


نظريهء يک جامعه شناس ترک :آدما 3 دسته هستند : دسته اول ، دسته دوم ، و از همه مهمتر دسته سوم

 

انواع قهوه : 1- شيرين مثل لبات 2 - رقيق مثل قلبت3- تلخ مثل دوريت


بیــا تا از همــه دنیا رهـا شیـم بیا مانند روح آدما شیم بیاتا از میون این همه درد یه درمونی واسه دیوونه ها شیم بیــا تا از میون این ضوابط یه پارتی ای واسه رابطه ها


بغض بزرگترین نوع اعتراضه.اگه بشکنه دیگه اعتراض نیست التماسهrose

امیر حسین حبیبی بازدید : 67 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

 در این لطیفه ها قصد توهین به قشر خاصی نداریم.

آنکس که مي گفت دوستم دارد عاشقي نبود که به شوق من امده باشد رهگذري بود که روي برگهاي خشک پاييزي راه مي رفت صداي خش خش برگها همان اوازي بود که من گمان مي کردم ميگويد: دوستت دارم


اقتدار دل شکسته به اندوهي ست که سروده نمي شود.

زماني كه كنار رودخانه بودم نگاهم به قله ي كوه بود
به قله ي كوه كه رسيدم سراپا محو تماشاي رود شدم


اجازه ندهيد تا وقتي شيرين هستيد همه شما را بخورند .


شما هنگامي سخن مي گوييد كه آرامش از انديشه هايتان دور شود .


دنيا به مثال کوزه اي زرين است اين آب کمي تلخ کمي شيرين است
از دوست جدا شدن چه سخت است اين بازي تلخ سرنوشت است
مرغ شب خوابيد و من از گريه بيدارم هنوز گر چه رفتي از برم مشتاق ديدارم هنوز
شمع سوزان توام اين کونه خاموشم نکن از کنارت ميروم اما فراموشم نکن


هلن كلر مي گويد:'' هنگامي كه دري از خوشبختي به روي ما بسته ميشود ، دري ديگر باز مي شود ولي ما اغلب چنان به دربسته چشم مي دوزيم كه درهاي باز را نمي بينيم


بازنده ها در هرجوابي مشكلي را مي بينند ولي برنده ها در هر مشكلي جوابي را مي بينند . سعي كنيد مثل برنده ها فكر كنيد.


مردي که کوه را از ميان برداشت کسي بود که شروع به برداشتن سنگ ريزه ها کرد


زندگي مثل پيانو است ، دكمه هاي سياه براي غم ها و دكمه هاي سفيد براي شادي ها . اما زماني ميتوان آهنگ زيبايي نواخت كه دكمه هاي سفيد و سياه را با هم فشار دهي


بخشش آن نيست که چيزي به من بدهي که من از تو بيشتر به آن نياز دارم، بلکه آن است که چيزي را به من ببخشي که خودت بيشتر از من به آن احتياج داري.


کاش ميدانستي که درون قلبم خانه اي داري تو که هميشه آنرا با شفق مي شويم و با آن ميگويم که تويي مونس شبهاي دلم کاش ميدانستي باغ غمگين دلم بي تو تنها شده است و گل غم به دلم وا شده است کاش ميدانستي که درون قلبم با تپشهاي عشق هم صدا هستي تو .کاش ميدانستي که وجود تو و گرماي صدايت به من خسته و آشفته حال زندگي مي بخشد کاش ميدانستي....... کاش مي دانستي


هروقت كه دل كسي را شكستيد روي ديوار ميخي بكوب تا ببيني كه چقدر دل شكستي
هروقت كه دلشان را بدست آوردي ميخي را از روي ديوار بكن تا ببيني كه چقدر دل بدست آوردي

اما چه فايده كه جاي ميخ ها بر روي ديوار مي ماند


خر بالدار تاحالا ديدي؟ صد درصد نه. پس خيال پرواز رو از سرت بيرون كن


قانون معرفت ميگه: باهام باشي باهاتم...... ديوونه بشي ديوونه ميشم....... مريض بشي مريض ميشم...... بميري ميميرم..... تنهام بذاري ......منتظرت ميمونم


تركه بعد از عمليات داشته شهدا رو جمع و توي پلاستيک مي کرده بين شهدا يه زخمي بوده که به زحمت ميگه من زخمي هستم شهيد نشدم تركه ميگه بيا برو توي پلاستيک شهيد شدي بدبخت داغي نميفهمي


کاش بودي تا دلم تنها نبود تا اسير غصه ي فردا نبود کاش بودي تا براي قلب من زندگي اين گونه بي معنا نبود کاش بودي تا لبان سرد من بي خبر از موج و از دريا نبود کاش بودي تا فقط باور کني بعد تو اين زندگي زيبا نبود


من نبردم از ياد لحظه ي زيبايي که تو من را به فراسوي نگاهت بردي ودر آن لحظه ي روييدن عشق من فقط غرق در آهنگ صدايت بودم ولي افسوس که بردي از ياد قلب تنها وترک خورده ي من که فقط مال تو بود


اگر کسي را دوست داشته باشي ،نمي توني توي چشم هاي اون زل بزني... نمي توني دوريش را تحمل کني... نمي توني بهش بگي که چقدر دوستش داري... نمي توني بهش بگي چقدر بهش نياز داري ... واسه همينه که عاشق ها ديوونه ميشن


مرا اينگونه باور کن... کمي تنها ، کمي بي کس ، کمي از يادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا ديگر کجا رفته...؟! نمي دانم مرا آيا گناهي هست..؟ که شايد هم به جرم آن ، غريبي و جدايي هست..؟؟؟


مرا اينگونه باور کن... کمي تنها ، کمي بي کس ، کمي از يادها رفته... خدا هم ترک ما کرده ، خدا ديگر کجا رفته...؟! نمي دانم مرا آيا گناهي هست..؟ که شايد هم به جرم آن ، غريبي و جدايي هست..؟؟؟


براي مرگ خود يک بهانه ميخواهم ... يک بهانه ي پوچ عاشقانه مي خواهم ... از غمي که مي داني .. با تو بودنم مرگ ست .. بي تو بودنم هرگز! .. اگر بهانه اين باشد .. من بهانه مي گيرم و عاشقانه ميميرم


زمان طولاني ميشودبراي کساني که غصه دارند.کوتاه ميشود براي کساني که شاد هستند. دير مي گذرد براي کساني که منتظر هستند زود مي گذرد براي کساني که عجله دارند اما.................... اما ابدي ميشودبراي کساني که عاشق هستند


آرزويم اين است نرود اشك در چشم تو هرگز مگر از شوق زياد......نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز........و به اندازه ي هر روز تو عاشق باشي........عاشق آنكه تو را مي خواهد.......و به لبخند تو از خويش رها مي گردد......... و ترا دوست بدارد به همان اندازه كه دلت مي خواهد سعي كن تنها باشي زيرا تنها بدنيا امدي و تنها از دنيا خواهي رفت.بگذار عظمت عشق را درك نكني.زيرا انقدر عظيم است كه تورا نابود خواهد


وقتي اشكهايم بر روي زمين ريخت تو هرگز نديدي كه چگونه مي گريم . تو دلم را با بي كسي تنها گذاشتي و چشمانم را به انتظار نگاهت گريان گذاشتي


لبريزتر از هزار پيمانه شديم ديوانه‌تر از هزار ديوانه شديم ديديم گلي به روي ما مي‌خندد از پيله درآمديم و پروانه شديم


ترکه ميگن از اينکه همسرت را عزيزم خطاب ميکني چه احساسي داري ؟؟ ميگه احساس گناه !!!!!!!!! ميگن چرا ؟ ميگه آخه اسمش يادم نيست


يه روز از خواب بيدار بشي ببيني اون که دوستش داري گذاشته رفته صبحونه چي مي خوري؟

فقط کسايي میخوان مثل بعضي آدماي ديگه باشن که خودشون کسي نباشن

تاريکترين ساعت شب درست ساعات قبل از طلوع خورشيده ....
پس هميشه اميد داشته باشين

انسان ها دو دسته اند :

آن هايي که بيدارند در تاريکي و

آن هايي که خوابند در روشنايي .

دل دلايلي دارد كه عقل از آن بي خبر است

 

امیر حسین حبیبی بازدید : 72 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

 در این لطیفه ها قصد توهین به قشر خاصی نداریم.

خودكار ابي باباش ميميره يه هفته مشكي مينويسه

مي دوني بزرگترين دغدغه كودكان چيه ؟
بزرگترين دغدغه كودكان اينه كه چرا داداش كايكو دستمال قدرتشو تو جيب خودش نمي ذاشت !!!

مهندس كشاورزي با مهندس مكانيكي ازدواج مئ كند و بچه شان مي شود تراكتور.

مردم سرشونو ميگيرن بالا ماهو ببينن نميدونن ماه سرشو گرفته پايين داره اس ام اس ميخونه

يارو اسم بچشو ميزاره رستم ميترسه صداش كنه

ميدوني فرق تو با آهن جيه ؟اهن زنگ ميزنه اما تو يه پيام هم نمي دي

چروك لباتيم بخند فناشيم

به يه نفر ميگن اين علامت چيه(!)ميگه جيش كردن ممنوع حتي يك قطره.

گرگه میره در خونه‌ی شنگول و منگول در میزنه میگه من مادرتونم. پی نوکیو میآد در رو باز میکنه میگه ببخشین از اینجا رفتن

دوصتت دارم با ص صابون تا همه تو كفش بمونن !!!

از طرف ميپرسن:پدرتو دوست داري يا مادرتو؟ميگه مادرتودو تا شانس باهم ازدواج مي كنن بچشون پوچ در مياد

اگه كليد قلبي را نداري قفلش نكن
اگه كسي را دوست داري خردش نكن
اگه خداحافظي در راه است سلام نكن
اگه دستي را گرفتي رهايش نكن

آواز خوش كلاغ تقديم تو باد بوي پشكل الاغ تقديم توباد گويند لحظه ايست ريدن گاو آن لحظه هزاران بار تقديم تو باد

طرف ميره کنسرت ابي ... کنسرت که تموم ميشه هرکي يه چيزي گفت : ابي صداتو ... ابي نفستو .... طرفم جو ميگيرتش بر ميگرده ميگه : ابي دهنتو !!

به طرف ميگن از اينکه همسرت را عزيزم خطاب ميکني چه احساسي داري ؟؟ ميگه احساس گناه !!!!!!!!! ميگن چرا ؟ ميگه آخه اسمش يادم نيست

به ترکه ميگن درو ببند هواي بيرون سرده. ميگه مثلا من درو ببندم هواي بيرون گرم ميشه؟؟به ترگه ميگن شهرتون آثار باستانيم داره ؟؟ ميگه نه ولي قراره بسازن !!

به ترگه ميگن شهرتون آثار باستانيم داره ؟؟ ميگه نه ولي قراره بسازن !!

اصفهانيه به بچش مي گه برو 2تا نون از همسايه بگير بچه مي ره مي ياد مي گه نداد .اصفهانيه مي گه : عجب همسايه خسيسيه برو از يخچال خودمون بيار

به طرف ميگن پاشو سحره. ميگه بزار بخوابم.خودم فردا بهش زنگ ميزنم

طرف داشته احوالپرسي ميکرده ميگه: حالا ما تلفن نداريم شما نبايد يه زنگ به ما بزنيد؟

مادر به بچه اش مي گه:مي دونم موهاي خواهرت را كه كشيدي شيطون گولت زد .بچه مي گه:اره اما لگدي رو كه تو دلش زدم ابتكار خودم بود

يه تهراني به زيدش ميگه دنيا راتو چشمات ميبينم نفر رد ميشه خره من هم گمشده ببين نميبينيش

به طرف مي گن اگه رييس جمهور بشي چكار مي كني؟
ميگه اول از همه دست خودمو تو شركت نفت بند مي كنم

طرف ميره سلموني كارش كه تموم ميشه به آرايشكر ميگه كونت درد نكنه يارو ميگه چرا كونم درد نكنه تركه ميگه چون خوب ريدي تو موهام .

سه شباهت زن با موتورگازى : يكدنده ، بر سر و صدا ، بى ظرفيت.!!

امیر حسین حبیبی بازدید : 117 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

 در این لطیفه ها قصد توهین به قشر خاصی نداریم.

رشتیه وانت میخره پشت وانته مینویسه:رسوای عالم مادر!!!

 

لره دوزاری سیاه پیادا میکنه، میره تلفن عمومی گوشی رو برمیداره، میگه: الو آفریقا؟!!!

 

یه باری به ترکه میره خاستگاری بعد باباهه میگه مهریه 50 ملیون بعد ترکه مبگه: اووو شبی چند حساب کردین؟!!!

 

به تركه ميگن تو طرفدار كدوم تيم فوتبال هستي؟ ميگه قربون جدش برم آسد ميلان!!!

 

ترکه ميره خواستگاري... به خانوادش ميگن : فرمودين آقازاده چه کاره بود؟ جواب ميدن وزير نفت...

 

بچه ترکه از باباش می پرسه:بابا گوزم روزه رو باطل میکنه؟! باباش میگه:اگر ازش لذت ببری آره!!!

 

به ترکه میگن تا حالا تو اتوبان چپ کردی؟ میگه: نه فقط یه بار تو خیابون راست کردم آبروم رفت!!!

 

شباهت پیاز و دوست دختر چیه ؟؟؟؟؟ ....... هر دوتاشون اشک آدم رو در میارن تا بکشن پایین!!!

 

 برای خواندن تمام لطیفه ها به ادامه مطلب مراجعه کنید.

امیر حسین حبیبی بازدید : 108 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)

اي خدا HARD دلم FORMAT مكن / FILD مرا خالي بركت مكن
OPTION
 غم را خدايا ON مكن /  FILE اشكم را خدايا RUN مكن
DELTREE
 كن شاخه هاي غصه را / سردي و افسردگي را هر سه را
jumper
 شادي بيا تاSET  كنيم / سيستم اندوه را RESET كنيم
نام تو PASSWORD درهاي بهشت /  آدرس E-MAIL سايت سرنوشت
اي خدا روز ازل CAD داشتي / MOUSE بودام مگر PAD داشتي
كه چنين طرح 3D ميزدي /  طرح خود بروي CD ميزدي
تا نيفتد طرح BUG در انديشه مان / تا كه ويروسي نگردد ريشه مان
اي خدا از بهر ما ايمن فرست / بهر دلهاي پر آتش FUN فرست
اي خدا حرف دلم با كي زنم /  HELPمي خواهم كه F1 مي زنم

امیر حسین حبیبی بازدید : 87 پنجشنبه 28 مرداد 1389 نظرات (0)
آدامس : تنها چيزي كه توي دهان خانم ها بند مي شود
آدم خوار: انسان دوست افراطي
آدم مغرور: كسي كه اگر جلاد بخواهد گردنش را بزند بگويد : يه وجب بلند تر بزن
احمق: كسي كه دختر همسايه را در تاريكي نبوسد
ادب : يعني كمك به يك خانم زيبا در عبور از خيابان حتي اگر به كمك احتياج نداشته باشد
ازدواج : قمار زندگي است و در قمار معمولا برد با كسي است كه بيشتر تقلب كند
الكل : مايه گرانبهايي كه همه چيز را محفوظ نگاه مي دارد مگر اسرار را
اوراقچي : تنها موجودي كه زنها را بهترين رانندگان دنيا ميداند
ايده آل : شوهري كه بتواند با زنش بهمان دقت و ملايمتي كه در مورد اتومبيل تازه اش دارد رفتار كند
بزبيار : فلك زده اي كه زنش زشت و كلفتش بيريخت باشد
بوسه : تصادفي كه فقط يك سيلي به آدم ضرر مي زند
بيست سالگي : دوراني كه پسر ها دنبال معشوقه مي گردند دختر ها دنبال شوهر
چشم : عضويكه چشم چرانها با آن ارتزاق مي كنند
خسيس : كسي كه وقتي خانه اش آتش مي گيرد براي اينكه پول تلفن ندهد تا اداره آتش نشاني بدود
خوش بين : مردي كه تصور كند وقتي زني پاي تلفن خداحافظي كند گوشي را خواهد گذاشت
دست : عضوي كه در سينما نزد صاحبش بند نمي شود
دوران تجرد : دوراني كه معمولا براي مردها بعد از ازدواج شروع مي شود
رفيق : كسي كه هميشه به شما مقروض است
رقص : بهم چسبيدن با اتيكت دو جنس مخالف
زوج ايده آل : شوهر كر و زن لال
سوءظن : سعي در دانستن چيزيكه بعدا" انسان آرزو مي كند اي كاش آنرا نمي دانست
سينما : جايي كه پشت سر شما حرف مي زنند
عشق : دردسري كه براي فراموش كردن آن بايد عشق تازه تري پيدا كرد
سرخ پوست : مرد خوشبختي كه وقتي زنش اورا مي بوسد صورتش ماتيكي نمي شود
سنجاق قفلي : تنها قفلي كه بدون كليد باز مي شود
ماچ : بوسه اي كه هنوز رنگ آرتيستي نگرفته
مرد مجرد : كسي كه هنوز عيوبي دارد كه خود نمي داند
معجزه : دختر خانمي كه زنگ آخر جيم شود و به سينما نرود
موش : خانم هايي كه نصفه شب به جيب شوهر هايشان شبيخون مي زنند
هالو : شوهري كه دستكش ظرفشويي را بجاي اندازه دست خودش اندازه دست زنش بخرد

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
با سلام به وبسایت خودتون خوش آمدید
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 41
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 12
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 17
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 458
  • بازدید کلی : 6,087
  • کدهای اختصاصی
    شماره پیامک:30000 نمیگم